پیامک روز بزرگداشت سعدی

پیامک روز بزرگداشت سعدی سری۲

دشمن چو از هر حیله ای در ماند سلسله ی دوستی بجنباند

پس كارها بكند به دوستی كه هیچ دشمن نكند به دشمنی


آدمی با کینه ، زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند


صد چندان که دانا را از نادان نفرت است، نادان را از دانا وحشت است.


سخن میان دو دشمن چنان گوی که چون دوست گردند شرمنده نباشد


پیام روز بزرگداشت سعدی
اول دفتر به نام ایزد دانا

صانع پروردگار حی توانا

اکبر و اعظم خدای عالم و آدم

صورت خوب آفرید و سیرت زیبا


ما نتوانیم حق حمد تو گفتن

با همه کروبیان عالم بالا

سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت

ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا


حاجت موری به علم غیب بداند

در بن چاهی به زیر صخره صما

جانور از نطفه می‌کند شکر از نی

برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا


اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب

هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

که را مجال نظر بر جمال میمونت

بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب


دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی

تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب


اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست

همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب

تو باز دعوی پرهیز می‌کنی سعدی

که دل به کس ندهم کل مدع کذاب


شب فراق نخواهم دواج دیبا را

که شب دراز بود خوابگاه تنها را

ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند

که احتمال نماندست ناشکیبا را


تو همچنان دل شهری به غمزه‌ای ببری

که بندگان بنی سعد خوان یغما را

در این روش که تویی بر هزار چون سعدی

جفا و جور توانی ولی مکن یارا


ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را

اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این

روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را


فریاد می‌دارد رقیب از دست مشتاقان او

آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را

«سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو»

ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را


 ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی

دلم به غمزه ربودی دگر چه می‌خواهی

اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی

ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی


نشنیده‌ام که ماهی بر سر نهد کلاهی

یا سرو با جوانان هرگز رود به راهی

سرو بلند بستان با این همه لطافت

هر روزش از گریبان سر برنکرد ماهی


ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم

وز رستنی نبینی بر گور من گیاهی

سعدی به هر چه آید گردن بنه که شاید

پیش که داد خواهی از دست پادشاهی


شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

به شرط آن که منت بنده وار در خدمت

بایستم تو خداوندوار بنشینی


ز نیک بختی سعدیست پای بند غمت

زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی

مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان

ز روی خوب لکم دینکم ولی دینی


تا کیم انتظار فرمایی

وقت نامد که روی بنمایی؟!

اگرم زنده باز خواهی دید

رنجه شو پیشتر چرا نایی

عمر کوته‌تر است از آن که تو نیز

در درازی وعده افزایی

از تو کی برخورم که در وعده

سپری گشت عهد برنایی

نرسیدیم در تو و نرسد

هیچ بیچاره را شکیبایی

به سر راهت آورم هر شب

دیده‌ای در وداع بینایی

روز من شب شود و شب روزم

چون ببندی نقاب و بگشایی

بر رخ سعدی از خیال تو دوش

زرگری بود و سیم پالایی

پیامک روز بزرگداشت سعدی

پیامک روز بزرگداشت سعدی سری۱

بزرگداشت شیج اجل سعدی شیرازی مبارک باد

اندیشه کردن به این که چه بگویم

بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم


آدمی با کینه  زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند

سالروز بزرگداشت سعدی مبارک باد


سعدی می فرماید سر دشمن به دست دشمن دیگر كوب كه از دست هردو خلاصی یابی !

روز بزرگداشت این بزرگ مرد پارسی مبارک باد


ثنا و حمد بی‌پایان خدا را

که صنعش در وجود آورد ما را

الها قادرا پروردگارا

کریما منعما آمرزگارا

چه باشد پادشاه پادشاهان

اگر رحمت کنی مشتی گدا را

خداوندا تو ایمان و شهادت

عطا دادی به فضل خویش ما را


شاعر بزرگ سعدی شیراز :

هر که با داناتر از خود بحث کند تا بداند که داناست و بدانند که نادان است


هر ساعتم اندرون بجوشد خون را

واگاهی نیست مردم بیرون را

الا مگر آنکه روی لیلی دیدست

داند که چه درد می‌کشد مجنون را؟


سخنان سعدی :

دو کس دشمن ملک و دین‌اند

پادشاه بی‌ حلم و زاهد بی‌ علم


سخن زیبا و گوهر بار سعدی درباره زندگی و عمر :

مال از بهر آسایش عمر است

نه عمر از بهر گرد کردن مال


داروی تربیت از پیر طریقت بستان

که آدمی را بدتر از علت نادانی نیست

بزرگداشت ابر مرد فارسی گرامی باد


سعدیا روزت گرامی باد !

گرت از دست برآید دهنی شیرین کن

مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی


پیامک روز بزرگداشت سغدی


شیخ اجل سعدی :

خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد

و لطف بی دقت هیبت ببرد


حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است

گفت آن که را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست

روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی خجسته و یادش گرامی باد


سعدی بزرگ :

برادر که در بند خویش است

نه برادر و نه خویش است


همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی

نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری


یه نصیحت جالب و معنی دار از سعدی شیرازی :

هر که با بدان نشیند

اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد به طریقت ایشان متهم گردد


سخنان فلسفی سعدی :

هر که در زندگی نانش نخورند چون بمیرد نامش نبرند


بیا تا برآریم دستی ز دل

که نتوان برآورد فردا ز گل

به فصل خزان درنبینی درخت

که بی برگ ماند ز سرمای سخت


آن سست وفا که یار دل سخت منست

شمع دگران و آتش رخت منست

ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف

جرم از تو نباشد گنه از بخت منست


نه چندان درشتی كن كه از تو سیر شوند

نه چندان نرمی كن كه بر تو دلیر شوند


مبخشای بر هر کجا ظالمیست

که رحمت بر او جور بر عالمیست

هر آنکس که بر دزد رحمت کند

به بازوی خود کاروان میزند

جفا پیشگان را بده سر به باد

ستم بر ستم پیشه عدل است و داد