پیامک طنز اجتماعی

پیامک های طنز اجتماعی سری ۲

پیامک طنز اجتماعی

از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد

میگه ۴۰۰تومن

میگم همش دو قدم راهه ۴۰۰تومن!!

میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه


یکى از دوستام بینی شو عمل کرده، ابروها شو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته

لنز گذاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و…

اونوقت یه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من میگه: دختررو دیدى چه ایکبیرى بود؟!!!

چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهمید منظورمو…


تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟

گفتم: کامپیوتر

گفت میتونی یه سی دی آهنگ های باحال واسم بزنی

اینقــد بدم میاد از اینهایی که دماغ میخرن چسب شو نمی کنن!!!!


پیر شدم آخرشم نفهمیدم کاربرد مداد سفید تو جعبه مداد رنگی چی بوده ؟؟


بزی که ما به دهنش “شیرین” نیومدیم…..

همون بهتر که از ” گُشنگی” بمیره….


یه زمانی بود که اگر کسی می‌خواست با یکی وارد رابطه بشه به طرفش می‌گفت

قول میدی برای همیشه کنارم بمونی…؟!

الان طرف می‌گه قول می‌دی آویزونم نشی و هر وقت دلم خواست گورت رو گم کنی از زندگیم بری بیرون…….


آیا شَست جورابتان سوراخ شده است؟

آیا جوراب دیگری ندارید؟

آیا از بیرون افتادنِ شستِ پایتان خجالت میکشید؟

ما برای شما راه حلی داریم:

لنگه ها رو جابجا کن،سوراخش میفته رو انگشت کوچیکه معلوم نمیشه …


من نمی دونم اون استادی که ترم قبل از درسش افتادم

این ترم دوباره با چه رویی می خواد بیاد سر کلاس …


فضای مجازی همه چیزش خوبه فقط یک دستشویی کم داره


پیام بازرگانیه بود میگفت از وقتی فلان شده هیچکی من و دوست نداره

رفته یک گوشی خریده الان مامان بابام داره


از طرف تلگرام برام پیام اومده

هوی هوی حواست کجاست چه پیامایی هست که میفرستی


پیامک طنز اجتماعی

ادامه پیامک طنز اجتماعی سری۲


خداحافظ دوستان

خداحافظ دوستان مجازی من

واقعا لحظات خوب و خوشی بود در کنار شما

از اینکه الان می خوام از اینجا برم واقعا ناراحتم

من برم دستشویی دو دقیقه دیگه میام


اینقدری که کانال ها تبلیغ میکنن

ماهواره پیام بازرگانی نداره


دیگه وقتشه ته دیگ استمبلی واسه خودش به عنوان یک غذا اعلام استقلال کنه


انگار پشه ها با سردشدن هوا کاپشن پوشیدن، سردشون نمی شه برن پی کارشون


من هر وقت خیلی خوشحالم، وسطش فکر می کنم ببینم کجای کار می لنگه؟ اصولا باید یه ضد حالی توش باشه.


همسایه: تو خونه چندتا بچه داری؟

پدر: چهارتا پسر/ اولی خلبان/ دومی دکتر/ سومی مهندس/ چهارمی دزد

همسایه: پس چرا چهارمی رو از خونه بیرون نمی کنی؟

پدر: تنها کسی که خرجی خونه رو می ده چهارمیه، بقیه بیکارن


بعضی از این دخترای دانشگاه یه جوری درس میخونن انگار که نه انگار آخر عاقبت همه مون  خونه داریم


یعنی اگه مامان من ۱۰۰ کیلو سیب زمینی هم سرخ کنه، تا من بخوام یکی ور دارم می گه: دست نزن کمه


هوا یه جوری شده یکی با بافتنی و شال گردن و کلاه میاد بیرون، یکی با تی شرت و دمپایی لا انگشتی؛ همه هم رضایت کامل دارن


اجتماعی شدن انسان ها زمان می برد

مثلا من خیلی روشنفکرم

پایان پیامک طنز اجتماعی سری۲

 

لینک صفحات مشابه پیامک طنز اجتماعی:

برای مطالعه پیامک های طنز ادبی کلیک کنید.

برای مطالعه پیامک های طنز اقتصادی کلیک کنید.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

میخواهید به این بحث و گفتگو بپیوندید؟
شما هم با سایر کاربران مشارکت کنید!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *